سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

سورنا سردار دلیر مامان و بابا

یک روز به یاد موندنی با سورنا در شهر شلوغ و ........روی دور تند

دیروز خیلی برام جالب بود و همیشه تو ذهنم می مونه.گفتم اینجا ثبتش کنم اونم همه لحظاتش رو تا بعدها تو هم بخونی و لذت ببری........ قرار بود ظهر خاله سپیده بیاد خونه ما و حاظر بشه بری مهمونی.شبش هم به بابا قول دادم که یه کار بانکی رو براش انجام بدم.گفت که تو رو با خودم نبرم سخته و برام بذارمت خونه یکی از مامان جونات.اما گفتم نه با هم میریم.نمیدونم چرا دوست داشت مبا خودت ببرمت حتی اگه سخت باشه.چند وقتی بود می خواستم یه گردش دورتر از اطراف خونه داشته باشیم اما نمی شد. صبح دیرتر از همیشه بیدار شدی و من برای اینکه به بانک برسیم تند تند کارها رو انجام دادم و وسایل رو اماده کردم.تو همین حین خاله مریم اس ام اس داد که میترا مامان مهراد اومده تهرا...
26 ارديبهشت 1391

روزت مبارک.........

امسال باز هم من یه مادرم.یه مادر..................بد و خوبش رو نمی دونم و میذارم به عهده خودت که قضاوت کنی.اما تلاشم رو می کنم که مادر خوبی باشم فقط همین.نمیدونم شاید کافی نباشه اما تلاشم رو می کنم. امسال روز مادر برام خیلی قشنگ بود.خیلی........برات توضیح دادم که امروز روز مادره و بهت یاد دادم که بگی مامان روزت مبارک و منو ببوسی در حالی که اصلا فکر نمی کردم متوجه بشی.خیلی سریع یاد گرفتی.اومدی منو بوسیدی و گفتی روزت مبارک.ذوق مرگ شده بودم.انگار بهترین کادوی دنیا رو گرفته بودم.وقتی دیدی این همه خوشحال شدم چند بار دیگه انجامش دادی و منو غرق شادی کردی.شادی که با هیچ چیز تو دنیا قابل مقایسه نبود.این بهترین کادویی بود که تو عمرم گرفته بودم حتی ب...
24 ارديبهشت 1391

بارون بارونه.........زمینا تر میشه.......سورنا جونوم بیست و سه ماهه میشه......

تا چشم به هم زدیم بیست و سه ماهگی هم تموم شد مثل ماههای دیگه..... ١٦ تا دندون داری.وزنت ١٢ و خرده ای و قدت رو نمی دونم.........باید تا دو سالگی صبر کنیم برای چکاپ. این ماه یکی از تغییراتی که برام جالبه حس شدید مالکیتته که همش میگی مال سورنا.به پتوت علاقه خاصی پیدا کردی و فقط با اون پتو می خوابی و اگه وقتی بیداری پتوی دیگه ای روت بندازم سریع پرتش می کنی و میگی پتوی سورنا کجاست؟برام خیلی جالبه......یا اینکه هر کاری پیش میاد می گی خودم.خودم بشورم.....خودم بخورم....خودم بریزم......خودم پوست کنم.......خودم.....منم تا اونجاییکه بشه و خطری برات نداشته باشه میذارم که انجام بدی. شعر آقا پلیسه رو خیلی دوست داری و با هم می خونیم.اون تیکه اخرش&...
20 ارديبهشت 1391

بهار فصل تو است.........

  همیشه عاشق پاییز بودم چون فصل خودم بود اما این روزها بیشتر عاشق بهارم چون فصل توئه..... هوا واقعا بهاریه......گاهی صاف و ابری.......گاهی سرد و مه الود.......گاه بارانی ......گاه....این گاهی ممکنه حتی به لحظه برسه.هیچ وقت بهار رو اینطوری ندیده بودم و شاید اصلا وقت نداشتم که ببینمش.اما این روزها به لطف حضور تو و پارک رفتنها و گشت های بهاری و کنکاش تو منم خیلی چیزا می بینم و از خیلی چیزا لذت می برم.اره پسرم بهار فصل توئه و امسال بهار برای من با همه سالها فرق داره.خیلی قشنگ و زیباست بهار وقتی دست در دست هم می ریم گردش روزانه....به لطف هوای خوب میتونی هفته ای یکی دوبار تو حیاط خونه پدریم بازی کنی و من  وقتی می بینم که چقدر تو...
12 ارديبهشت 1391
1